درآمد ناخالص ملی (GNI) یکی از مفاهیم مالی است که برای اندازهگیری ثروت یک کشور مورد استفاده قرار میگیرد. این مفهوم به مقدار پولی اشاره دارد که توسط شاغلین یک کشور در سال جمعآوری شده و شامل درآمدی است که از منابع خارجی دریافت شده است.
GNI بهصورت محاسبه شده بر اساس اینکه تمام شهروندان یک کشور در داخل یا خارج از کشور درآمدی را که بدست میآورند در نظر گرفته میشود. با این حال، تفاوتی بین درآمد ناخالص داخلی (GDP) و GNI وجود دارد. در واقع، GDP شامل کل ارزش کالاها و خدمات تولید شده در یک کشور است، در حالی که GNI شامل درآمد منابع خارجی نیز است.
به عبارت دیگر، GNI با اضافه کردن درآمد خارجی به GDP محاسبه میشود. در کشورهایی که شرکتها و سرمایهگذاریهای خارجی فعالیت دارند، تفاوت زیادی بین این دو مفهوم وجود دارد. در واقع، درآمد ناخالص ملی میتواند معیار مناسبتری برای سنجش ثروت یک کشور باشد.
به دست آوردن درآمد ناخالص ملی
درآمد ناخالص ملی (GNI)، معیاری برای اندازهگیری کل درآمدی است که یک کشور به ساکنان و صاحبان داراییهایش تولید میکند. برای محاسبه GNI، نیاز است تا به تولید ناخالص داخلی (GDP) مقداری اضافه و کم شود.
آنچه که به کارمندان مقیم توسط شرکتهای خارجی پرداخت شده و درآمد حاصل از داراییهای خارج از کشور که متعلق به ساکنان است به تولید ناخالص داخلی اضافه میشود. از طرف دیگر، آنچه به کارکنان خارج از کشور توسط شرکتهای مقیم پرداخت شده است و درآمد حاصل از صاحبان کسبوکار خارجی از GDP کم میشود.
مالیاتها که پیشتر در تولید ناخالص داخلی محاسبه نشدهاند به GNI اضافه میشوند، درحالیکه سوبسیدها کسر خواهند شد.
بهاینترتیب، برای تبدیل تولید ناخالص داخلی به درآمد ناخالص ملی، موارد زیر باید به GDP اضافه شوند:
- درآمد خارجی پرداخت شده به کارکنان مقیم
- درآمد خارجی پرداخت شده به صاحبان املاک مسکونی و سرمایهگذاران
- مالیات خالص منهای یارانههای دریافتی از تولید و واردات
فرمول درآمد ملی به صورت زیر است:
GNI = C + I + G + X + NFFI
که در آن:
C: میزان مصرف کالا یا خدمات توسط افراد داخل کشور I: سرمایهگذاری
G: تمام سرمایهگذاریهایی که توسط دولت انجام شده
X: میزان صادرات یک کشور
در کل، GNI میتواند به عنوان یک معیار مهم برای اندازهگیری رفاه اقتصادی کشورها و مقایسه آنها با یکدیگر مورد استفاده قرار بگیرد. با این حال، باید توجه داشت که این معیار تنها نشان دهنده درآمد کشور نیست و عوامل دیگری نیز میتوانند تاثیر گذار باشند، مانند نرخ بیکاری، فقر و نابرابری درآمدی و سطح زندگی مردم.
علاوه بر این، در برخی موارد، GNI میتواند نشان دهنده نقص در سیاستهای اقتصادی یا اجتماعی باشد. به عنوان مثال، اگر یک کشور به شدت به واردات وابسته باشد و تقریبا هیچ تولیدی نداشته باشد، درآمد ناخالص ملی آن بسیار کمتر از GNI بوده و این میتواند نشان دهنده نقص در سیاستهای تولید داخلی و تنوع اقتصادی باشد.
در کل، محاسبه GNI به عنوان یکی از معیارهای اقتصادی مهم در سیاستگذاری و برنامهریزی اقتصادی کشورها و نیز در ارزیابی رفاه اقتصادی مردم مورد استفاده قرار میگیرد. با این حال، برای ارزیابی کامل رفاه اقتصادی، باید به عوامل دیگری نیز توجه داشته باشیم و تنها به GNI اکتفا نکنیم.
مقایسه تولید ناخالص ملی (GDP)، درآمد ناخالص ملی (GNI) و تولید ناخالص ملی (GNP) اهمیت زیادی در اقتصاد دارد. هر سه معیار مورد استفاده قرار میگیرند تا از وضعیت اقتصادی یک کشور با خبر شویم، اما هر کدام از آنها بر اساس مفاهیم متفاوتی تعریف شدهاند.
از بین این سه معیار، GNP کمترین استفاده را دارد. دلیل این موضوع این است که GNP میتواند گمراهکننده باشد. بهعنوانمثال، اگر ثروتمندترین شهروندان یک کشور به طور معمول پول و سرمایه خود را در خارج از کشور خرج کنند، باز هم آن میزان پول در شمارش ثروت کشور خواهد آمد درحالیکه در داخل خرج نمیشود.
از طرفی، GNI ممکن است دقیقترین بازتاب ثروت ملی باتوجهبه جمعیت امروزی و تجارت جهانی در نظر گرفته شود. بهاینترتیب، میتوان تفاوت تولید ناخالص ملی و درآمد ملی و تولید ناخالص داخلی را با ارائه معرفی مختصر از هر یک بیان کرد:
تولید ناخالص داخلی (GDP)، ارزش کل بازار تمام کالاها و خدمات تولید شده در یک کشور در یک دوره زمانی معین است.
درآمد ناخالص ملی (GNI)، کل درآمدی است که مشاغل مختلف برای کشور به ارمغان میآورند صرفنظر از اینکه در داخل کشور هستند یا خارج از آن به فعالیت مشغولاند فقط مهم این است که درآمد در داخل کشور خرج شود.